درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
tavassoliyan
poem




تنها به یک اشاره

به کوتاهی یک لبخند

شاید جای خالی ای را در کنج چشمانت یافته بود

میدانم که انتظار میکشید

آخر

هر وقت که تو را می دید

تند تر می زد

شاید...

عاشق شده بود



سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 15:5 ::  نويسنده : miss tavassoliyan
نظرات (0)

دلم از سایبانش پر زد و رفت

به سوی آشیانش پر زد و رفت

همان گاهی که دیدش چشم او را

به سوی پرنیانش پر زد و رفت

در آن لحظه که خود را آشنا دید

به سوی آستانش پر زد و رفت

نمیدانم چه با خود گفت آن دم

که سوی آسمانش پر زد و رفت

دگر خوابی ندارد این دل من

به سوی ساکنانش پر زد و رفت

به امید وصال اوست هر شب

به شهر عاشقانش پر زد و رفت



سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 14:45 ::  نويسنده : miss tavassoliyan
نظرات (0)

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 7 صفحه بعد